فهرست بستن

جاده کمربندی: هدیه ای برای افغانستان امکان پذیر نیست

جاده کمربندی: هدیه ای برای افغانستان امکان پذیر نیست

جاده کمربندی 3000 کیلومتری که کابل ، هرات ، قندهار و کابل را به هم متصل می کند ، می تواند یک ایده عالی باشد ، اگر افغانستان در صلح باشد ، اگر جاده حلقه به درستی احداث شده باشد (با استفاده از 100٪ کمک های بلاعوض) و اگر بودجه پروژه تامین شود. به طالبان منحرف نمی شود از آنجا که هیچ یک از این عوامل وجود ندارد ، این پروژه ، یکی از بلندپروازانه ترین و پرهزینه ترین پروژه های امریکایی در دهه های گذشته ، هرگز نباید پیشنهاد می شد.
همانطور که در این مقاله به تفصیل توضیح داده می شود ، آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده (USAID) ، تا پایان امسال ، جمهوری اسلامی افغانستان را با یک دایناسور پرهزینه و متلاشی شده از یک سیستم جاده ای زین می کند.
USAID آن را اعلام نمی کند ، اما هزینه های نگهداری جاده کمربندی

انتظار می رود هر پنج سال بیش از یک میلیارد دلار برای دولت افغانستان هزینه داشته باشد.
این برای دولتی است که کل بودجه سالانه آن کمی بیش از 7 میلیارد دلار است. جاده حلقه یک اسراف است که برای تحریک تجارت و جلب رضایت کشورهای اهدا کننده و سرعت بخشیدن به حرکت نیروهای آمریکایی ساخته می شود. در عوض ، واردات کالاهای لوکس را که به نفع ثروتمندان است ، تحریک می کند. این سرمایه مالی را از کشور خارج می کند. این جریان دائمی در اختیار طالبان قرار می دهد و در حال حاضر توسط سازمان های جنایتکار استفاده می شود ، که می توانند کالاها و مردم را آزادتر به سراسر کشور منتقل کنند. در حالی که قرار است کمک های آمریکایی مفید واقع شود ، حداقل نباید به کشور میزبان آسیب برساند ، اما این همان چیزی است که در افغانستان اتفاق افتاده و همچنان ادامه دارد.
افغانستان ده ها سال است که دارای یک جاده کمربندی است که سراسر کشور را احاطه کرده است. برخی از بخشها خاک یا سنگریزه بودند ، در حالی که برخی دیگر از آنها آسفالت بودند. به نظر می رسد با توجه به وجود تعداد زیادی راه ارتباطی و فرعی ، هیچ توافقی در مورد طول کلی آن وجود ندارد و برآورد آن از 3097 تا 3،256 کیلومتر است. طی هشت سال گذشته ، ائتلافی از آژانسهای اهدا کننده ، بانکها و دولتها میلیاردها دلار برای آسفالت کردن کل جاده کمربندی تأمین مالی یا قرض کرده اند که تاریخ تخمین آن در دسامبر 2009 برآورد شده است. این تلاشها توسط ایالات متحده هدایت می شود.
در سال 2008 ، مقامات نظامی ایالات متحده به رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی گفتند که جاده ها عمدتا برای اهداف نظامی است.

آنها در استراتژی خود برای استقرار نیروهای "واکنش سریع" مرکزی هستند
زمینی برای عملیات ضد شورش. "
(به گزارش Eurasia.Net در 5/03/08 توسط رون سینوویتز مراجعه کنید)
در گزارش مسئولیت پذیری دولت آمریکا در سال 2009 (GAO-09-473SP) مشخص شد که اهداکنندگان کمک از جاده کمربندی و دیگر پروژه های جاده ای به عنوان وسیله ای برای تحریک تجارت حمایت می کنند. ویلیام فرج ، مدیر نمایندگی USAID-کابل ، در صفحه کشور خود در افغانستان اظهار می دارد که پروژه های جاده ای "تجارت منطقه ای را تسهیل می کند". این اهدا کنندگان برنامه ای دارند که لزوماً برای افغانستان مفید نیست. مشکل رویکرد آنها این است که ، در این مرحله از توسعه افغانستان ، پروژه های کمک باید به منظور کمک به کشور برای تغذیه ، مراقبت ، دفاع و آموزش مردم باشد ، به جای تاکید بر تقویت تجارت منطقه ای ، تشویق واردات لوکس و سایر کالاها. ، و ایجاد ارز خارجی ، که در درجه اول به نفع ثروتمندان افغانستان و کشورهای کمک کننده است.
USAID ، بانک جهانی ، صندوق بین المللی پول و دیگر وام دهندگان توسعه ملی افغانستان را در منشور گمراه کننده آمار واردات و صادرات ، ذخایر ارزی ، تولید ناخالص ملی ، نرخ بهره و غیره می دانند که نباید در برنامه ریزی یکی از کشورهای جهان مورد استفاده قرار گیرد. فقیرترین کشور برنامه جهانی غذا سازمان ملل متحد گزارش می دهد که برای دوره 2007-2008 ، 7.4 میلیون افغان (نزدیک به یک سوم جمعیت) قادر به دریافت غذای کافی برای زندگی "فعال و سالم" نیستند. 8.5 میلیون نفر دیگر در مرز ناامنی غذایی هستند. در مواجهه با این داده ها ، اولویت های USAID در افغانستان همچنان گیج کننده است. به نظر می رسد نگرانی اصلی USAID افزایش واردات و صادرات است و نه سرمایه گذاری در کشاورزی داخلی. هزینه های نظامی ، امنیتی و جاده ای بیش از دو سوم کل کمک های مالی را شامل می شود ، در حالی که حمایت از کشاورزی کمتر از 5 درصد از کل کمک های ایالات متحده است.
در شماره ژوئیه-آگوست 2008 مجله آمریکایی Foreign Affairs Journal ، در مقاله ای با عنوان "PRTs در افغانستان: گزارشی از داخل" تاکید شد که: "هر جاده توسعه و امنیت را به ارمغان می آورد."
این لزوماً دقیق نیست. به عنوان مثال ، پس از هشت سال بازسازی ، بر اساس گزارش USAID ، کمتر از 15 درصد از مردم افغانستان به برق دسترسی دارند [and those who do, usually are limited to a few hours of electricity per day]. جاده ها ، به خودی خود ، تضمین نمی کنند که خدمات اولیه دولتی به کسانی که در مسیر آن هستند گسترش یابد.
در ژوئن 2009 ، ژنرال مایکل تاکر ، معاون ستاد عملیات ISAF در کابل ، اعتراف شگفت انگیزی به آسیا تایمز داشت. او گفت که:
"امنیت در افغانستان در نهایت با توانایی ما در ساخت و دفاع از جاده کمربندی مشخص می شود."
(راه افغانستان به جایی ، توسط فیلیپ اسموکر ، 20 ژوئن 2009 – آسیا تایمز)

موضع ناتو این است که وقتی جاده حلقه بازسازی و برچسب اساسی برای آینده اقتصادی افغانستان در نظر گرفته شود ، باید از 3000 کیلومتر دفاع شود. نه به کنگره آمریکا و نه به مردم آمریکا گفته نشده است که معیار موفقیت ناتو در افغانستان توانایی آن در دفاع از کل جاده حلقه است. این یک جمله باورنکردنی از جنرال تاکر است. اگر این گزاره درست باشد ، هدیه ای است به طالبان. این کار طالبان را برای ایجاد اختلال در تردد بسیار آسان تر می کند و برای ناتو وظیفه ای تقریبا غیرممکن برای حفاظت از 3000 کیلومتر جاده 24 ساعت شبانه روز و هفت روز هفته. رادیو اروپای آزاد/رادیو آزادی ، در سال 2007 ، به دلیل نبود امنیت در جاده ، از قسمت جاده کمربندی کابل/قندهار بعنوان "بزرگراه جهنم" یاد کرد. اگر ارزیابی ناتو همانطور که ژنرال تاکر نشان می دهد باشد ، جنگ در حال حاضر شکست خورده است.
سفیر فعلی آمریکا در کابل ، کارل ایکنبری ، در سال 2006 ، صدای جنجالی خود را برای توضیح اهمیت تلاش راهسازی آمریکا در افغانستان ایجاد کرد:
جایی که راه ها به پایان می رسد ، طالبان آغاز می شود. "
این گزارش در سفر رسمی سناتور آمریکایی جک رید ، بر اساس سفر وی در تاریخ 3 الی 9 اکتبر 2006 از عراق و افغانستان بیان شده است.
مشخص نیست که آیا سفیر ایکنبری به معنای واقعی کلمه به جاده ها اشاره می کند یا از آنها به عنوان یک تصور برای خدمات دولتی استفاده می کند. صرفنظر از این موضوع ، این جنجال احمقانه به سادگی مزخرف است. اول از همه ، مناطق زیادی در شمال و غرب افغانستان وجود دارد که در آنها جاده ها و همچنین نفوذ طالبان وجود ندارد. دوم ، طالبان در شهر قندهار و حتی در کابل قوی ترین به نظر می رسند. به نظر می رسد وجود یا عدم وجود جاده های نظامی با موضوع کنترل طالبان بی ارتباط است.
طالبان ، به دور از مخالفت با جاده ها ، در سال 1996 هنگامی که به دلیل استفاده م effectiveثر از جاده های افغانستان توانستند نیروها را سریعتر حرکت داده و سریعتر حمله کنند ، از آنها بسیار م effectiveثر استفاده کردند.
آرین بیکر مجله تایم (7 سپتامبر 2009) و ژان مک کنزی از GlobalPost در گزارش خود در 2 سپتامبر 2009 با عنوان: "آیا مالیات دهندگان آمریکایی از طالبان حمایت مالی می کنند؟"
هر دو گزارش دادند که طالبان از جاده کمربندی و دیگر راه ها بسیار راضی هستند زیرا آنها مشغول اخاذ مبالغ هنگفت از پیمانکاران کار در سیستم جاده بوده اند. طالبان گروهی از دهقانان روستایی نیستند که فقط در نقاط دور افتاده که از طریق جاده ها به آنها دسترسی ندارند ، رشد می کنند. این نگران کننده است که فکر کنیم سفیر ایکنبری ممکن است در واقع جنجال کوچک خود را در مورد اینکه در واقع کنترل طالبان از کجا آغاز می شود ، باور کند.
در اکتبر 2006 ، ایکن بری به سناتور آمریکایی جک رید گفت که گلبدین حکمتیر و جلال الدین حقانی علیرغم عضویت در حزب اسلامی و ارتباط آنها با اسامه بن لادن "از نظر ایدئولوژیکی هدایت نمی شوند". ایکنبری در مصاحبه خود در 2 مه 2006 با نیرمین شیخ از انجمن آسیا اظهار داشت: "من از سطح تلاش های نظامی ما در افغانستان بسیار راحت هستم."
ایکنبری یا از وضعیت واقعی امنیت در زمین بی خبر بود یا فقط در حال تکرار یک صحبت پنتاگون بود که می دانست نادرست است. مشخص نیست کدام بدتر است.
بررسی منابع مالی جاده حلقه نشان می دهد که ترکیبی از کمک ها و وام ها برای تأمین مالی استفاده می شود. به نظر می رسد بیشتر وام های دولت افغانستان از سوی بانک توسعه آسیایی صادر شده است. فشار آوردن دولت افغانستان به بدهی به منظور وام گرفتن برای تأمین مالی یک سیستم جاده ای که به آن نیاز ندارد بی معنی است.
با توجه به برنامه راه سازی ، USAID مکرراً به ساخت یا نوسازی 2700 کیلومتر جاده در افغانستان می بالد. کیفیت این کار عملاً هرگز مورد بحث قرار نمی گیرد ، و همچنین هزینه کابوس تعمیر و نگهداری که این جاده ها بر دولت افغانستان تحمیل می کند.
در ژوئن 2005 ، USAID گروه لویی برگر را برای تعمیر و بازسازی یک جاده خوب (نمایشی) در افغانستان استخدام کرد. این جاده 2.83 کیلومتر از شهر کابل به فرودگاه کابل طول دارد و در آوریل 2006 تکمیل شد. این جاده بی بی ماهرو نامیده می شود. به جای هزینه 500000 دلار در هر کیلومتر (همانطور که بیشتر جاده های آسفالته USAID در افغانستان هزینه دارند) ، هزینه آن بین 1.6 تا 2.4 میلیون دلار در هر کیلومتر است. رقم 1.6 دلار از USAID است ، در حالی که 2.4 دلار از مخبران به سازمان صداقت افغانستان (IWA)] رسیده است. کل هزینه پروژه بیش از 7 میلیون دلار اعلام شده است.
جاده بی بی ماهرو جاده روستای پوتمکین افغانستان است.
از آنجا که اکثر اهداکنندگان هرگز منطقه کابل را ترک نمی کنند ، به نظر می رسد این ایده این است که آنها را با نمونه ای از کیفیت جاده که در هیچ کجای دیگر کشور دیده نشده است تحت تأثیر قرار دهیم. گزارش IWA/TIRI (لندن) در مورد جاده بی بی ماهرو ، تحت عنوان "بازسازی جاده افغانستان" (2007) ، توسط وزارت امور خارجه نروژ تامین مالی شده است و در وب سایت TIRI قابل مشاهده است. این شامل تصورات بسیار خوش بین لوئیس برگر از جاده فرودگاه آینده است. تصوراتی که برای جذب سرمایه گذاران طراحی شده است.
IWA/TIRI همچنین گزارش می دهد که اکثر جاده های ولسوالی افغانستان تنها با آسفالت تحت عنوان عملیات تصفیه سطح پایه (BST) آسفالت می شوند.
IWA محاسبه می کند که طول عمر این جاده های منطقه فقط سه سال است.
این با داده های وزارت دفاع ایالات متحده مطابقت دارد. معیارهای DoD United Facilities 3-270-01 بیان می کند که BST فقط برای "جاده های کم تردد" مناسب است. دولت استان یوکان در کانادا دارای 1800 کیلومتر بزرگراه از راه دور است که با BST ساخته شده است. در وب سایت رسمی آن آمده است که:
به منظور حفظ سطح قابل قبول خدمات (حتی برای مناطق کم تردد) ، این سیستم های بزرگراهی به جوانسازی مداوم نیاز دارند که مستلزم هزینه قابل توجهی از هزینه های نگهداری است. "
آنچه USAID در بیانیه های مطبوعاتی خود منتشر نمی کند هزینه های "چرخه زندگی" هدایای آمریکا به افغانستان است. در راهسازی ، عموماً می توان جاده های خاکی ، سنگریزه ای ، آسفالته یا بتنی ساخت. در اواخر دهه 1950 ، ایالات متحده تصمیم گرفت سیستم بزرگراه ملی خود را بسازد و سنگ فرش های بتنی ریخته را انتخاب کرد. بسیاری از آن جاده ها هنوز هم در شرایط اولیه خود وجود دارند.
برای افغانستان ، ایالات متحده تصمیم گرفت جاده های آسفالته ارزان بسازد.
جاده های آسفالته را می توان با حدود یک سوم هزینه های راه های بتنی ریخته شده احداث کرد ، اما نیاز به بازسازی حداقل هر پنج سال یکبار با هزینه تخمینی 200 هزار دلار در هر کیلومتر دارد. راه دیگر تخمین این است که فرض کنید دو اینچ آسفالت با هزینه 2 دلار در فوت مربع نصب شده است. این 200،000 دلار شامل نگهداری معمول سالانه ، پوشش های مهر و موم ، تعمیرات و سایر هزینه ها نیست. هزینه های تعمیر و نگهداری جاده کمربندی 3000 کیلومتری به همراه هزاران کیلومتر راه فرعی و ولسوالی حدود یک میلیارد دلار است که دولت افغانستان باید هر پنج سال هزینه کند. این در کشوری که کل بودجه سالانه دولت کمی بیش از 7 میلیارد دلار است. تحمیل بار بر دوش افغانستان غیر قابل تصور و غیر ضروری است.
کمک های آمریکا ، تحت مدیریت USAID ، به اندازه طالبان برای آینده افغانستان مخرب است.
همه این اطلاعات باید در برنامه مدیریت دارایی USAID برای جاده های افغانستان وجود داشته باشد ، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد USAID چنین طرحی را تهیه کرده است.
مروری بر پروژه USAID برای بازسازی بخشی از جاده کمربندی (یعنی 389 کیلومتری جاده کابل به قندهار در سال 2003 – فاز 1) نشان می دهد که هدف استفاده از تنها یک لایه از پایه آسفالت شده در جاده بوده است. مرحله بعدی لایه ها و شانه های بیشتری را اضافه می کند. در بیانیه مطبوعاتی USAID 12/14/2003 آمده است که بزرگراه با همان استانداردهای مورد استفاده در ایالات متحده ساخته می شود ، اما این درست نیست. فقط یک مثال این است که خطوط بزرگراه آمریکا دوازده فوت عرض دارند ، این چیزی نیست که برای جاده کمربندی پیشنهاد شده بود.
ارزیابی کیفیت پروژه های جاده ای USAID دشوار است زیرا آژانس هیچ گونه اطلاعات جامعی در گزارشهای هفتگی جاده خود در مورد کیفیت واقعی بخشهای جاده ای که در حال ساخت است ارائه نمی دهد. در حالی که USAID هزینه متوسط ​​جاده های آسفالته آن در افغانستان را حدود 500000 دلار در هر کیلومتر اعلام می کند ، متوسط ​​آن در چین ، اروپا و ایالات متحده بین 3 تا 6 میلیون دلار است. متوسط ​​هزینه راهسازی در واشنگتن دی سی در سال 2002 6.1 میلیون دلار در هر کیلومتر بود. در حالی که نیروی کار ارزان تری در افغانستان وجود دارد ، هزینه کار در هر کیلومتر بخش کوچکی از هزینه است. هزینه های جاده ها به دلیل نیاز به حمل تجهیزات ، ماشین آلات و آسفالت به کشور و به دلیل هزینه های جزئیات امنیتی باید در افغانستان بیشتر باشد.
USAID هرگز توضیح نداده است که چرا ساخت جاده های افغانستان بسیار ارزان است.
این امر باعث می شود که ارزان قیمت باشند زیرا بی کیفیت هستند. این فقط یک تصور نیست. گزارش CorpWatch با عنوان "افغانستان ، Inc." توسط فریبا نوا گزارش می دهد که بزرگراه شیبرگان 2004 در جوزجان در حال فروپاشی است. جیمز واردن از Stars and Stripes در مقاله خود در 24 آوریل 2009 گزارش داد که USAID (پس از هشت سال) شروع به استفاده از قراردادهای استاندارد به منظور بهبود کیفیت پروژه های جاده ای خود کرده است. اینها همه فال بدی برای افغانستان است.
تا به امروز ، ظاهراً هیچ گونه ممیزی کلی در مورد کیفیت جاده ها انجام نشده است. ممیزیهای محدود USAID نشان داده است که گروه Lewis Berger (LBG) 20 درصد آسفالت کمتری را در بخشهایی از جاده کابل به قندهار از آنچه در قرارداد ذکر شده است ، اعمال کرده است ، اما LBG همچنان یک پیمانکار مورد علاقه USAID است. گزارشاتی وجود دارد که جاده های آسفالته باید تخریب و روکش شوند و نقایص متعدد دیگری نیز وجود دارد. USAID در ماه مه 2009 گزارش داد که به دلیل بی توجهی (دولت افغانستان) مجبور شد بخشی از جاده کمربندی را دوباره احیا کند.
به نظر می رسد همه دست به کار شده اند تا از عبارت آمریکایی برای فساد استفاده کنند. به عنوان مثال ، دفتر پشتیبانی پروژه سازمان ملل متحد (UNOPS) یک لایه اضافی و غیر ضروری از مشاوره مدیریت به پروژه های جاده ای USAID ارائه می دهد و هزینه قابل توجهی را برای پرداخت هزینه های سربار پرداخت می کند. به همین ترتیب ، بر اساس گزارش دوم سپتامبر 2009 ژان مک کنزی از GlobalPost ، طالبان برای بسیاری از قراردادها هزینه حفاظت 15-20 درصد خود را دریافت می کنند.
وب سایت UNOPS ارزش بازدید دارد. ادعا می کند که از پول کمک های آمریکایی برای سپاه حفاظت افغانستان استفاده می کند و مدعی است که 350 پروژه فرعی را در سراسر افغانستان مدیریت می کند. مفتخر است که این پروژه ها 400000 ساعت کار برای افغان های محلی ایجاد کرده است. مشکل این است که اگر کسی این عدد را بر 300 روز تقسیم کند ، معلوم می شود که این 350 پروژه تنها 1300 افغان را به صورت تمام وقت یا حدود چهار نفر در هر پروژه مشغول به کار می کند. UNOPS ممکن است هزینه های مدیریتی را بیشتر از پرداخت حقوق به افغان ها اعلام کند. گزارش 28 مارس 2009 رابرت مایر ، در کابل پرس ، در مورد اختلاس توسط مدیر سابق UNOPS در کابل را ببینید. UNOPS هزینه ای است که افغانستان از عهده آن بر نمی آید.
بازبینی پروژه های راهسازی آمریکا از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا نقص آنها بازتاب کمبودهایی است که در کل تلاش آمریکا وجود دارد. استانداردهای احداث جاده توسط مقامات آمریکایی لغو می شود ، آنها این کار را برای جاده های ساخته شده در ایالات متحده انجام نمی دهند. به همین ترتیب ، به نظر می رسد که گارانتی نیز لغو شده است. به عنوان مثال ، در دانمارک ، سوئد و انگلستان ، پنج سال ضمانت اجرایی برای راه سازی یک امر عادی است (به گزارش اداره فدرال بزرگراه ایالات متحده-FHWA-PL-04-002 مراجعه کنید) ، با این حال به نظر می رسد که این قراردادها در قرارداد با افغانستان وجود ندارد. . به نظر می رسد مقدار کلی جاده های ساخته شده مهمتر از کیفیت است. هزینه های سرمایه ای توسط USAID حفظ می شود ، در نتیجه دولت افغانستان باید هزینه های اضافی و غیر ضروری عملیات و نگهداری را بپردازد ، که به طور نامحدود ادامه خواهد داشت.
تلاش جاده یک شمشیر دو لبه است. در جایی که جاده ها ساخته می شوند ، ممکن است افزایش خدمات دولتی را با خود به همراه داشته باشند یا ندهند. آنچه آنها انجام می دهند افزایش احتمالی خشونت ها است زیرا مناطق را برای افزایش نیروهای ایالات متحده و ناتو باز می کند. جکی نورثام از رادیو عمومی ملی ، در گزارش خود در 25 سپتامبر 2009 از افغانستان ، به این نتیجه می رسد
". . . در بسیاری از مناطق نورستان هیچ شبکه راه آسفالته ای وجود ندارد.

ارتش ایالات متحده در برخی از استانهای همجوار جاده ساخته است ، اما

در نورستان ، جایی که بسیاری از جوامع می خواهند باقی بمانند ، با مقاومت روبرو شد

به عنوان بخشی از یک استراتژی دفاعی منزوی: آنها نمی خواهند غریبه ها بیایند

به منطقه آنها "
این جاده ها همچنین مناطقی را برای نفوذ عناصر جنایتکار باز می کند و اهدافی را ایجاد می کند که طالبان را به مالیات یا حمله دعوت می کند. سرانجام ، تلاش راهها مقادیر زیادی دلار کمک می گیرد ، که در عوض باید صرف تعمیر سیستم های آبیاری و دیگر پروژه های حمایتی کشاورزی شود. 80 درصد افغان ها در مزارع و کشاورزی افغانستان کار می کنند یا به آنها متصل هستند.
در بحبوحه این افتضاح ، سفارت ایالات متحده ، USAID و پنتاگون هر سال مدیران جدیدی را تغییر می دهند و از هر مدیر در حال ترک قدردانی می کنند. مدیر نمایندگی USAID در کابل (مایکل ییتس) در مقاله ای در 2 فوریه 2009 با کن دیلانیان از USA Today با عنوان "ممیزی ها: کمک های افغان فاقد پاسخگویی است" مصاحبه کرد. به نقل از آقای ییتس آمده است که 7.9 میلیارد دلار که آژانس وی از سال 2002 در افغانستان هزینه کرده است "تأثیرات قابل توجهی در زمینه بهداشت ، آموزش ، کشاورزی و غیره" ایجاد کرده است. شواهدی در تأیید این ادعای اسراف گرا وجود ندارد. واقعیت این است که هر زمان که کسی هشت میلیارد دلار هزینه کند ، تاثیری خواهد داشت.
حتی یک میمون آموزش دیده می تواند با هشت میلیارد دلار کار خوبی انجام دهد. همه شواهد نشان می دهد که نتایج USAID در مقایسه با بودجه هزینه شده به شدت ناکافی است.
دولت آمریکا همچنان بصورت کورکورانه دلارهای مالیاتی به افغانستان می ریزد. این فایده ای از گزارشهای حسابرسی به موقع یا باکیفیت ندارد و آنچه محصولات کار ناگواری ارائه می شود از نظر سیاسی سانسور می شود ، به گونه ای که مقامات مسئول آمریکایی هرگز شناسایی نمی شوند ، چه برسد به انضباط. هیچ کس به دلیل هدر رفتن وجوه مالیات دهندگان آمریکایی ، برنامه ریزی ضعیف ، کارکنان ناکافی ، سوء مدیریت ، عدم نظارت و سهل انگاری کلی پاسخگو نیست ، بنابراین هیچ چیز هرگز اصلاح نمی شود.
دولت آمریکا برای کمک به موسسه های موسوم به واشنگتن دی سی Beltway (مانند بنیاد هریتیج ، موسسه بروکینگز ، موسسه آمریکایی اینترپرایز ، موسسه هوور و غیره) مراجعه کرده است ، اما به دلیل نزدیک بودن بسیار کم ارزش هستند. از طریق قراردادها ، پنل های مشاوره و از طریق کارکنان درهای گردان با دولت آمریکا در ارتباط است. آنها هرگز استراتژی ها و برنامه های بنیادین آژانس را به چالش نمی کشند و همچنین هیچ گاه خواستار برکناری مقامات سازمان مقصر نیستند.
این گزارش فقط مشکلات موجود را خراش می دهد. نه نویسنده ، نه مردم آمریکا و نه کنگره آمریکا به همه حقایق لازم دسترسی ندارند. به نظر می رسد که اخبار بد در انتشار مطبوعات USAID و گزارشات دولت به کنگره با مشکل مواجه است. به نظر می رسد اخبار بد تنها در صورت افشای اهداف سیاسی فاش می شود ، مانند مواردی که به عنوان بخشی از کمپین ترس برای فروش نیاز به نیروهای بیشتر مورد نیاز است. به طور کلی ، تلاش آمریکا فاقد قدرت ، انعطاف پذیری و شفافیت است.
بر اساس تجربه من ، اکثر مقامات ارشد سرویس خارجی از جنگ در عراق یا افغانستان حمایت نمی کنند. آنها برای مبارزه با القاعده به سرویس خارجی ملحق نشدند و این کار را نخواهند کرد. این بوروکراسی سیاست های دولت بوش در عراق و افغانستان را ناکام گذاشت و همین کار را برای دولت اوباما نیز انجام خواهد داد. این یک بوروکراسی است که هرگز سریعتر از دنده اول عمل نمی کند. تنها با تغییر خط مشی ها و رویه ها نمی توان برنامه کمک را به مسیر اصلی خود بازگرداند. تغییرات اساسی در خدمات خارجی ، خدمات اجرایی ارشد و پرسنل بازرس کل برای شروع تلاش های امریکایی در افغانستان ضروری است.

در ایران MuLTiVPN از بقیه بیشتر جواب می دهد. به غیراز آن GOvpn هم مناسب است
لینک دانلود در وب سایت قرار داده شده است.
لینک دانلود در وب سایت قرار داده شده است.
لینک دانلود در وب سایت قرار داده شده است.
لینک دانلود در وب سایت قرار داده شده است.
لینک دانلود در وب سایت قرار داده شده است.
وی پی ان ایران به صورت سالانه داخل وب سایت موجود می باشد با بهترین قیمت
وی پی ان با آی پی ثابت به صورت سالانه داخل وب سایت موجود می باشد با بهترین قیمت
وی پی ان کاهش پینگ موجود می باشد که برای کاهش پینگ گیم ها مورد استفاده قرار می گیرد
سرویس اینترانت به اینترنت برای کسانی است که اینترانت دارند و می خواهند به صورت رایگان آن را تبدیل به اینترنت کنند